تنگه بلاغی سیوند
در جنوب غربی جلگه پاسارگاد تنگه ی دراز و گودی است به نام تنگه ی بلاغی سیوند که محل رفت و آمد چارپایان و دام های طوایف باصری ٬ کرد شولی ٬ فارسی ٬ عبدالیوسفی و عرب می باشد .چون این تنگه کوتاهترین راه بین قادر آباد و سیوند است٬ ایالات نامبرده هنگام کوچ به ییلاق و همچنین برگشت از ییلاق از این راه می گذرند.
درازای تنگه حدود ۱۲ کیلومتر و عرض آن ۲۰۰ تا ۵۰۰ متر می باشد ولی این پهنا قابل عبور نیست زیرا رودخانه سیوند و درختان انبوه و جنگلی اطراف رود عبور را مشکل کرده و تنها از کمر کوه که دارای راه باریکی است می توان گذشت .گذرگاه تنگه پس از گذشتن از پوزه های سنگ بر ٬ تیرانداز ٬ پوزه سرخ به دشت گسترده ای به نام دشت بلاغی می رسد.
در آغاز تنگه در دامنه کوه راه باریکی به پهنای ۵/۱ متر و به درازای حدود ۲۰۰متر در سنگ کوه تراشیده شده که جالب و حائز اهمیت است و آثار آن می رساند که مربوط به دورانهای خیلی دور می باشد .برحسب نیاز به رفت و آمد بسیار ٬ دیوار گذرگاه سنگی را از بالا تراش داده ودر بعضی جاها از یک متر تا ده متر پهنا داده اند . در وسط تنگه پایه های پلی دیده می شود که برای گذشتن از این سوی آب به سوی دیگر در قدیم الایام ساخته بودند. و بنا به مرسوم بودن پیشه تجارت که در زبان سیوندی به آن "چاءرواءداءریٍ" می گویند بسیار مورد استفاده سیوندیان قرار می گرفته و بارها توسط سیوندی زبانها تعمیر و گسترش پیدا می کرده است.
تنگه ی بلاغی سیوند به موازات تنگه ی سعادت آباد قرارگرفته ولی همانقدر که تنگه ی سعادت آباد خشک می باشد این تنگه با صفا و پر درخت است و بدون شک در دوران شاهنشاهی هخامنشی و قرنها پس از آن راه مواصلاتی تخت جمشید و نقش رستم و استخر به پاسارگاد از همین طریق بوده و از این شهر به سوی هگمتانه میرفتند.
از سیوند تا پاسارگاد از راه تنگه ی بلاغی کمتر از ۳۰ کیلومتر راه است .در حالیکه از راه فعلی و سعادت آباد حدود ۵۰ کیلومتر فاصله است .
بلاغی واژه ای است ترکی به معنای چشمه که بدلیل وجود رود سیوند و چشمه سارهای که از کف رودخانه می جوشد.
تنگه بلاغی مکانی است باستانی و مهم ، دلایلی را که میراث فرهنگی در اینباره ذکر می کند منطقی می باشد. می داینم که در گذشته های دور ساختن جاده و راه کاری بسیار دشوار بوده است . از آنجا که راه شاهی در این منطقه ساخته شده است ، خود این موضوع به اهمیت این منطقه افزوده است و بیانگر این موضوع می باشد که بی شک در دوران باستان این منطقه بسیار مهم بوده است و یا افراد مهمی در آن زیست می کرده اند.
همچنین عنوان می سازند که اطلاعات ما در مورد دروه هخامنشیان تنها درباره نحوه اداره سرزمین پهناور ایران و امپراتوری آن دوره است و از نحوه زندگی مردم عادی اطلاعات کافی در دسترس نیست ، اما در این منطقه که بر اساس حدس ها و گمانه زنی های باستانشناسی ، تمدنی از دوران هخامنشی در آن وجود دارد می توان زاویه ای از زندگی مردم عادی در آن دوران را با مطالعه و کاوش در این منطقه روشن ساخت.
علاوه بر اثار باستانی دوران هخامنشی ، آثاری از سایر دورانها و همچنین دوران قدیمی تر از تمدن هخامنشی در این منطقه کشف شده که اهمیت آنرا دو چندان کرده است.
تنگه بلاغي سیوند در میان رشته کوههای سیوند و ميان سه كوه بلاغي بزرگ در شمال، بلاغي كوچك در جنوب و كوه كوچكتر در شرق محصور شده است. كاوشهاي هياتهاي مشترك باستانشناسي ايران، آلمان، انگلستان، فرانسه، ايتاليا، آمريكا و ژاپن كه از سال 1383 در اين منطقه آغاز شد، نشان داد كه 130 محوطه يا اثر باستاني در تنگه بلاغي وجود دارد كه مهمترين آنها به شرح ذيل ميباشند:
1ـ تپه رحمتآباد: اين تپه كه در دهانه تنگه بلاغي و پشت سد سيوند قرار گرفته داراي آثاري از دو مرحله استقراري متعلق به دوره پيش از تاريخ و تاريخي است. در استقرار پيش از تاريخي محوطه آثار كورههاي صنعتي سفالگري به دست آمده و در استقرار دوره تاريخي نيز يك سازه، خشتي سكو مانند شناسايي شده است. باستانشناسان تپه رحمتآباد را از نظر شواهد معماري و وجود ابزارهاي مختلف «بسيار غني» توصيف كردهاند.
2ـ محوطههاي موسوم به محوطه 91 و 119 كه به ترتيب در بخش غربي دره بلاغي و در غرب رود پلوار جاي گرفتهاند. اين دو اطلاعات قابل توجهي از هزارههاي چهارم و پنجم پيش از ميلاد به دست ميدهند و آثاري از قبيل كوره سفالپزي و اجاق در آنها كشف شده است.
3ـ محوطههاي شماره 46، 50، 82، 84 و 122 كه در همه آنها به جز محوطه 122 شواهد فعاليتهاي صنعتي براي استحصال آهن مشاهده شده است. اين محوطهها به دوره اسلامي تعلق دارند. محوطه 84 متعلق به اوايل دوره اسلامي و محوطه 82 مربوط به عصر صفوي است. محوطه 122 از چهار محوطه ديگر قديميتر است و گورستاني متعلق به دوره ساسانيان را در خود جاي داده است.
4ـ محوطههاي شماره 76 و 77؛ در محوطه 76 چهار مرحله معماري مشاهده شده كه سه لايه زيرين آن متعلق به دوره هخامنشي و لايه زبرين مربوط به پس از اين دوره است. محوطه 77 نيز يك محوطه هخامنشي است اما روي آن گورستاني از دوره اسلامی قرار دارد.
5ـ دو غار باستاني كه با شمارههاي 75 و 135 نامگذاري شدهاند.
غار شماره 75 موسوم به «اشكفت حاجي بهرامي» بر دامنه جنوبي كوه بلاغي بزرگ قرار دارد و جهت دهانه آن به سمت جنوب غربي يعني مقابل تاسيسات سد سيوند است و محوطه 130 نيز يك پناهگاه صخرهاي بهشمار ميرود كه در دو كيلومتري جنوب شرقي محوطه 75 بر دامنه جنوبي كوه بلاغي بزرگ جاي گرفته است. در اين دو محوطه آثار دوره انتقالي از عصر فراپارينه سنگي به نوسنگي كشف شده و بخشي از جاده شاهي دوره هخامنشي، كانالهاي آب و ديوارهاي دفاعي نيز شناسايي شده است.
6ـ محوطههاي شماره 57، 85 و 88؛ اين محوطهها آثاري از سه دوره هخامنشي، ساساني و صفوي را عرضه ميكنند. آثار هخامنشي كه از همه قديميتر است شامل ديواره سنگي جاده شاهي و بقاياي يك كوشك با پايه و شالي ستونهاي سنگي است. آثار دوره ساساني مربوط به بقاياي يك روستاي كوچك است و آثار دوره صفوي نيز گورستاني متعلق به دوره صفوي را شامل ميشود.
7ـ محوطههاي شماره 64 و 92 با آثاري مربوط به يك استقرار دايمي از دوره ساساني و احتمال وجود استقرارهاي قديميتر متعلق به دوره هخامنشي