آشنایی با پیشینة تاریخی و برخی آداب ورسوم مردم سیوند(وحید قاسمی سیوندی)
خوشبختانه چند روز پیش مقاله ای بسیار پرمحتوا از دوست عزیز و گرامیمان "وحید قاسمی سیوندی" بدستمان رسید تا برای آشنایی همه سیوندیان و پی بردن به تاریخ و زبان خودشان در وبلاگ قرار گیرد هیچ گاه احساس نمی کردم که مقاله از چنین محتوایی برخوردار باشد مقاله ابتدا شرحی در مورد سیوند ،پیدایش، ریشه واژه سیوند، زبان سیوندی و در آخر برخی از آداب و رسوم سیوندیان را در خود جای داده است.با آرزوی موفقیت برای آقای "وحید قاسمی سیوندی" از همه شما عزیزان می خواهیم تا نوشته هایتان را برای ما بفرستید تا با نام خودتان بچاپ برسانیم
این وبلاگ شدیدا به ترانه اشعار و "شَئرباء" های(ترانه های محلی) سیوندی احتیاج دارد در صورت دسترسی محبت خویش را از ما دریغ مدارید. تا با نام خودتان در وبلاگ بچاپ برسانیم.
شرح مقاله آقای "وحید قاسمی سیوندی" را می توانید در پایین ببینید.
آشنایی با پیشینة تاریخی و برخی آداب ورسوم مردم سیوند
مقدمه
چند مدتی است به دلیل آب گیری سد سیوند در منطقه پاسارگاد، نام سیوند نیز بر سر زبانهاست. اما معروفیت و اهمیت سیوند منوط به این مساله نیست بلکه زنده بودن « گویش باستانی سیوندی » است که همچون یک اثر تاریخی دیرینه، سیوند را به یک موزه ی زنده مبدل ساخته است. گویشی که فرهنگی خاص را نیز به همراه دارد و در طول حیات دیرین خود به رغم پستی ها و بلندی های روزگار به دلیل انزوای فرهنگی و جغرافیایی مانند یک جزیره ی زبانی هنوز پا برجاست.
سیوند شناسی یا به عبارت بهتر پژوهش درباره گویش سیوندی سابقه ای بیش از یک قرن دارد به طوری که زبان شناسان اروپایی از اواخر قرن نوزدهم میلادی این گویش را مورد توجه و تدقیق قرار داده و مقالات متعددی درباره ی واژگان، دستور زبان و ریشه شناسی آن نوشته اند.
در میان ایرانیان نیز در در 20 سال اخیر پژوهش درباره گویش سیوندی و سابقه تاریخی مردم سیوند کارهایی صورت گرفته که در زمینه زبان شناسی کار آقای دکتر دستغیب بهشتی از اهمیت خاصی برخوردار است. در زمینه پیشینهٔ تاریخی مردم سیوند نیز کار مختصر و مفید آقای دکتر جمشید صداقت کیش با عنوان «کتابشناسی توصیفی سیوند» به رغم اختصار کاری است بسیار علمی، اصولی و ماندگار.
اماهم اکنون لازم است سیوند، بر اساس آخرین یافته های علمی به نسل امروز به ویژه نوجوانان معرفی شود تا انگیزه ای باشد برای حفظ این میراث ماندگار. اگر نسل نوجوان ما در سیوند بدانند که این گویش و فرهنگ چیست؟ از کجا آمده و چه اهمیتی دارد؟ نه تنها انگیزه ی لازم برای سیوندی سخن گفتن را در خود می یابد بلکه سعی خواهد کرد به هر طریق ممکن در حفظ آن بکوشد.
جغرافیای تاریخی سیوند :
سیوند که امروزه چون نگینی بر دامنه زاگرس می درخشد در طول جغرافیاییْ52درجه و عرض جغرافیایی ً4/30 درجه در 75 کیلومتری شمال شیراز و در شمالی ترین نقطة شهرستان مرودشت در مسیر تخت جمشید به پاسارگاد واقع شده است. بنابر آثار به جامانده مکان فعلی روستا سومین جایی است که مردم سیوند در آن سکنی گزیده اند و پیش از آن در دو مکان دیگر ابتدا در محلی که امروزه به سیوند خرابه معروف است و سپس در محلی که امروزه به ده کهنه معروف است ساکن بوده اند، که ما ذیلاً به ترتیب مدت سکونت در هر محل را می آوریم.
1) سیوند خرابه:
در حد فاصل میان امامزاده عقیل(سلطان کرم) و قوام آباد در غرب دره ی سیوند، در دامنه کوه در جلوی یک غار واقع شده است که قبرستان آن در جوارسلطان کرم قرار دارد. چنانکه معمرین می گویند مردم سیوند در زمان فتنه افغان و نا امنی هایی که در کشور پدید آمده از اینجا پراکنده شده ، عده ای به گرمسیرات فارس رفته و عده ای هم به محل دوم سیوند یعنی ده کهنه که در دره ای به همین نام در 3 کیلومتری جنوب سیوند کنونی واقع شده نقل مکان کرده اند.
2) ده کهنه :
مردم سیوند در دوره های افشاریه، زندیه و تا اوایل بر سر کار آمدن فتحعلی شاه که امنیت نسبی در کشور بر قرار شد در اینجا ساکن بوده اند. در همین جاست که جمعیت سیوند زیاد شده و کوچه بندی های روستایی شکل می گیرد. هر کوچه نام خاصی داشته که از یک شخص و گاهی یک مکان خاص گرفته شده است، و بعد ها هم که به سیوند جدید (فعلی) نقل مکان صورت گرفته: محله های گودکی، عسکری و بی بی شلی و حاج علی محمدی، بیرامی ، سر چالی و آقا حسینی است. دلایل نقل مکان از ده کهنه به سیوند کنونی بر قراری امنیت در کشور بوده است.
3) سیوند فعلی :
چنان که از قبرستان فعلی سیوند به دست می آید قدیمی ترین سنگ قبر ها مربوط به سالهای 1200 ه.ق به بعد هستند. یعنی مردم سیوند بین 5 تا 6 نسل است که در اینجا ساکن شده اند (تقریباً 200 سال).
عده ای از مردم سیوند در فتنه افغان به گرمسیرات فارس رفته اند که ردیابی آنها دیگر ممکن نیست. عده ای سیوندی هم در شهرستان سیرجان استان کرمان در جایی به نام رابُر زندگی میکنندکه هویت سیوندی خود را حفظ کردند و بنا به قول معمرین از همین سیوند فعلی به سیرجان مهاجرت کردند.
وجه تسمیه سیوند :
ابتدا بهتر است در باره ی وند صحبت کنیم که خود یک پسوند و به معنای دارنده ی ... می باشد. علاوه بر این وند پسوند نام برخی کوه ها مانند: الوند، دماوند، اَسَوَند و ریوند می باشد
لذا ما نباید برای شناخت ماهیت واژه سیوند به ظاهر آن توجه کنیم. بنابراین آنچه که در زیر می آید معانی ایی است که با روش زبان شناختی می توان برای سیوند در نظر گرفت :
1) اَشَوَنت : یعنی کسی که پیرو قوانین اهورا مزدا و معتقد به دین راستین است. با این حساب اَشَوَنت یعنی پیرو راستی و صفت متضاد آن هم می شود دِرِگوَنت یعنی پیرو دروغ. جالب است بدانید طایفه ای از لرهای لرستان دریکوند نام دارند. شاید به مرور زمان از دوران باستان تا امروز دِرِگوَنت به دریکوند و اَشَوَنت به اُ سیوند وسیوند تبدیل شده باشد. البته درک این معنا مستلزم آشنایی مقدماتی با علم زبان شناسی است.
2) سکاوند : همان طور که عده ای از زبان شناسان گویش سیوندی را با زبان سکایی هم ریشه می دانند شاید واژه ی سکاوند یا سَکَه وَنت به مرور زمان تبدیل به سَکوَند، سِیوند و سیوند شده باشد.
3) اُسیوند : نام یکی از طوایف ایل بختیاری است که خودشان گاهی به آن سیوند هم می گویند. شاید واژه سیوند هم ابتدا اُسیوند بوده و در محاوره به سیوند تبدیل شده است.
به هر حال تکیه بر هویت مکانی مفید به فایده ی چندانی نیست بلکه باید بر هویت قومی و زبانی تکیه کرد.
زبان مردم سیوند :
زبان مردم سیوند از گویش های ایرانی گروه شمالغربی است در حالی که فارس در جنوب غرب ایران واقع شده است.
حتی لهجه فارسی سیوندی ها با لهجه ی اهالی نزدیک ترین روستاها به سیوند کاملاً متفاوت و متمایز است.
شباهت گویش سیوندی به برخی زبان های غیر زنده از جمله مادی، سکایی غربی، پهلوی اشکانی که همه متعلق به شمال و شمال غربی ایران بزرگ هستند. به نظر می رسد که بازیابی هویت قومی سیوندکاری بسیار مشکل است و باید در غرب ایران از کردستان تا لرستان به دنبال این هویت گشت. از نظر نژادی هم بنابراین باید گفت سیوندی ها فارسی نیستند بلکه از زیر شاخه های کرد یا لک می باشند و در ضمن عشایر بوده اند نه روستایی یا شهری. چنانکه در دوره صفوی در سپاه صفوی کار نظامی می کرده اند و وجود سنگ قبرهای مربوط به سیوندی ها در جوار امامزاده عقیل که عنوان قائد دارند شاهد این مدعاست زیرا قائد یک منصب نظامی است.
سنت های مردم سیوند :
سر سلامتی، گرفتن عیدی [نوروز] ، عزاداری امام حسین، عروسی، تک تکک ،گوسنگله و...
سر سلامتی :
هر سال پیش از عید نوروز یعنی 29 اسفند کسانی که در آن سال کسی را از دست داده بودند در خانه های خود می ماندند و مردم در فاصله زمانی صبح تا پاسی از شب به خانه های عزا دار می رفتند و با آنها ابراز همدردی می کردند. در 20 سال اخیر قرار بر این شد که کسی در خانه نماند و از هر خانوادة عزا دار یک نفر به عنوان نماینده در مسجد بایستد و مردم برای عرض تسلیت به مسجد بروند. علاوه بر این در روز تاسوعا هم این کار صورت می گیرد(یعنی یک بار در سال شمسی و یک بار در سال قمری).
گرفتن عیدی :
در 20 – 30 سال پیش بچه ها دسته دسته راه می افتادند و به درِ خانه ها اهالی می رفتند و با هم شعر می خواندند: " عید شِمه مبارک عیدی هَمِه را بِدِیکه" صاحب خانه نیز که از قبل چیزهایی مانند: مغز بادام، کشمش، جوز قند، پر زردآلو،پر شفتالو ، تخم مرغ رنگ شده و... آماده کرده بود به بچه ها می دادواز آنهاپذیرایی می کرد.
عزاداری امام حسین (ع):
از قدیم سیوند 4 هیأت داشته است : 1) حاج علی محمدی (زهرا) 2) قلوه شنی یا بی بی شلی(ولی عصر)
3) عسکری (سید الشهدا) 4)بیرامی و سرچالی در مسجد(ابالفضل)
از شب اول محرم تا دهم در هر چهار محله چلچراغ درست می کردند و نوحه خوانی و سینه زنی می پرداختند. معمرین می گویند مردان دایره می ساختند، کمربند هم را با دست چپ می گرفتند و با دست راست بر سینه می زدند (مثل بوشهری ها)- شاید به دلیل روابطی است که میان سیوند و بوشهر در زمان چارواداری وجود داشته است.روز عاشورا هیأت زهرا راه می افتاد به طرف هیأت ولی عصر، بعد هر دو راه می افتادند و به طرف حسینیه سیدالشهدا می رفتند، سپس هر سه به هیأت مسجد می رفتند. آنگاه همه با هم از آنجا به طرف قبرستان حرکت می کردند. در آنجا علاوه بر سینه زنی، زیارت عاشورا میخواندند.
وقتی مرا سم در قبرستان تمام می شد همه با هم حرکت می کردند و هیأت زهرا را به حسینیه ی خود می رساندند و از آنجا بقیه حرکت می کردند و هیأت ولی عصر را به حسینیه ی خود می رساندند سپس هیأت ابالفضل با هیأت سیدالشهدا به حسینه ی سیدالشهدا می رفت و از آنجا رهسپار مسجد می شد و مراسم عاشورا به پایان می رسید.
یکی از نوحه ها یا شعارهای سینه زنی بین راه عبارت بود از :
1) چه کربلاست امروز چه پر بلاست امروز سر حسین مظلوم از تن جداست امروز
(جواب) 2) عزا عزاست امروز جان در بلاست امروز غوغای روز محشر در کربلاست امروز
وقتی هیأتی می خواست خداحافظی کند می گفت : ای اهل عزاداران رفتیم به خدا حافظ
و هیأت میزبان در مقابل می گفت : سینه زنان شاه دین خوش آمدین خوش آمدین
گوسَنگَلَه : (جمع آوری هیزم برای حسینیه)
رئیس هیأت به کودکان می گفت بروید گوسنگله. بچه ها به صورت گروهی راه می افتادند و به در منازل می رفتند و چنین می خواندند : «گوسنگله، ها بشکنه ویندِ تا بَرتا بشکنه.... حسن و حسین و عباس یِی تُکُلی در اِنداز» وقتی صاحبخانه تکه ای هیزم می داد بچه ها می گفتند: «حسن و حسینِ و نیلی... داغ بچه ات آ نبینی».
بدین ترتیب هیزم لازم برای گرمایش یا پخت و پز در حسینیه جمع آوری می شد.
چل کچلون :
وقتی زیاد باران می آمد و می خواستند که زیاد باران نبارد، مراسم چل کچلون را اجرا می کردند. بدین ترتیب که یک بندی را می آوردن و در آن به نام 40 کچل گره می زدند و آن را در بیرون در آفتاب می آویختند.
البته درسیوند برای درخواست باران دعا می کردند، نماز می خواندند و ساز و نقاره می زدند وشادی می کردند تا باران ببارد
عروسی(عیش) :
عروسی فقط در منازل بر گزار می شد و ساز و نقاره می زدند. عروسی 2 شبانه روز بود. شب اول حنابندان و شب دوم شب عروسی.
در خانه ی داماد و در خانه عروس به طور جداگانه عروسی بود. زنها دایره می زدند و شربا می خواندند که ریتم آن بود. مردها فقط شباش شباش می کردند. در مراسم ساز و نقاره مردها ترکه بازی می کردند که در واقع نوعی بازی رزمی و جنگ شمشیر و نیزه است ( ترکه = شمشیر ، پایه = نیزه ). برای ترکه بازی لباس خاصی می پوشیدند و ساق پاهای خود را با پابند می بستند.
حنا را خانواده عروس درست می کردند و شبانه در کوچه ها ی روستا، شادی کنان و دست زنان به خانه ی داماد می بردند. هنگامی که از خانه ی عروس به خانه ی داماد می رفتند سعی می شد چیزی را از خانواده ی عروس کش بروند و بعد آن را به مادر داماد می دادند و مادر داماد نیز آن را در مقابل مبلغی به خانواده ی عروس پس می داد. البته قبل از عروسی مراسم خواستگاری و بله بران انجام می شد.
صحبت کردن درباره ی سنت ها، بازیها، ضرب المثل ها و چیستان ها خود احتیاج به مقاله ای مفصل دارد.
دوره چاروا داری :
چار واداری به معنای حمل و نقل کاروانی است. سیوندی ها در دوره قاجاریه یعنی زمانی که در دهکانه و بعد از آن در همین سیوند فعلی بوده اند، چاروا دار بوده اند. آنها 800 قاطر داشته اند که به وسیله آنها به حمل و نقل بارهای تجاری از بنادر تا اصفهان می پرداختند. در آن زمان دو منطقه از فارس از نظر چارواداری اهمیت زیادی داشته است.
1) سیوند که 800 قاطر داشته است 2) کازرون که 400 قاطر داشته است.
2) نام بنادر خلیج فارس در ناحیه علیا مثل بوشهر، گناوه، ریگ و دیلم برای سیوندی ها خیلی آشناست چنانکه کازرون را کازران، برازجان را برازگان و گناوه را گِنُوا می نامند
در پایان با تشکر از آقای "وحید قاسمی سیوندی" انشاالله که بتوانیم در آینده یک وبلاگ سیوندشناسی مجزا از ایشان را ببینیم.
باز هم می گوییم که این وبلاگ شدیدا به ترانه اشعار و "شَئرباء" های(ترانه های محلی) سیوندی احتیاج دارد در صورت دسترسی محبت خویش را از ما دریغ مدارید تا با نام خودتان در وبلاگ بیاوریم.