سیوند در سفرنامه عباس اقبال آشتیانی


در میان اوراقی که از مرحوم عباس اقبال آشتیانی به کتابخانه ی مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران رسیده است اوراقی چند از سفر نامه او به سیوند در سال1303 شمسی وجود دارد که این قسمت در زیر آمده است:



.......و از بعد از تنگه سعادت آباد که سابقا یکی از دزد گاه های خطرناک بوده یکی دیگر از شعب نهر پلوار شروع می شود و از این به بعد جاده به واسطه نیزار های طبیعی ودرخت های جنگلی بسیار مصفاست.


مقارن یک ساعت بعد از ظهر به سیوند چهار فرسنگی شیراز رسیدیم. این آبادی کنار نهر پلوار قرار دارد و فاصله ی آن تا تخت جمشید و استخر بیش از چهار فرسنگ نیست.


سیوند جزء بلوک خفرک است و اهالی آن فارس و رعیت قوام الملک می باشند. آبادی بسیار قشنگ وخوش منظری است خانه های آن در دامنه ی کوه شمال شرقی وباغات آن در دشت است و رودخانه از پایین کوه جنوب غربی عبور می کند.
الان که این سطور را می نویسم ساعت شش بعد از ظهر است. در کنار پلوار نشسته ام و یکی از باغبان ها مقداری انگور برایم آورده و بعد از شستن در نهر تاریخی پلوار آن ها را جلوی من گذاشته است.من افسوس می خورم که مقدار آن از حوصله ی بنده زیادتر است و رفیقی ندارم که در خوردن با من مصاحبت کند.


اهالی سیوند غیر از فارسی معمولی زبان خاصی از شعب فارسی قدیم دارند هر وقت به آن تکلم می کنند بی اختیار سابقه ی تاریخی زبان فارسی به خاطرم می آید و یقین می کنم که فرس قدیم وپهلوی یعنی زبان کتیبه های میخی و پهلوی و نقش رجب و استخر که چهار پنچ فرسنگ بیش از این آبادی فاصله ندارد و نسبت به این زبان به اصطلاح اروپایی ها longue mere شمرده می شوند. چندان با یکدیگر فرق نداشته اند و این همان زبانی است که اردشیر وشاپور و داریوش و خشایارشا هم در همین نواحی به همان تکلم می کرده وکتیبه های خود را به آن نوشته اند.


صبح ساعت شش از سیوند حرکت کردیم وبعد از عبور از پیچ وخم های چند به چاپار خانه ی (پوزه )سه فرسنگی سیوند و یازده فرسنگی شیراز رسیدیم. جاده ی سیوند به پوزه در طرف مشرق نهر پلوار است و قریب سه فرسنگ آن طرف تر جاده ی قریه(حاجی آباد)اتفاق افتاده که کتیبه ی معروف پهلوی شاپور اول در آن جاست ولی چون از جاده کنار افتاده باید به خصوص به دیدن آن رفت............

ده کانه


de:kââne نام  شهر قدیم سیوند پس از حمله محمود افغان به شهر پس از اسلام سیوند(سیوند خرابه) پدید آمد و تا اوایل حکومت قاجار  زیستگاه مردم سیوند بوده است  به بیان دیگر این شهر شهر مردم سیوند در زمان افشاریه ،زندیه و اوایل قاجار می باشد که  در زمان حمله محمود افغان در زمان شاه سلطان حسین صفوی شهر آباد سیوند که ویرانه های آن امروزه با نام سیوند خرابه شناخته می شود بکلی ویران گردید و مردم سیوند پس ویران شدن شهر به کوههای سیوند در مکانی در جنوب سیوند کنونی پناه آوردند و بر فراز کوه در دو طرف دره ای با شیب نچندان زیاد که از چهار طرف محصور می باشد که این حصار طبیعی از شرق بوسیله صخره ای بسیار عظیم و که بسختی امکان صعود از آن فراهم می باشد و از سه سوی دیگر کوه می باشد سکنی گزیدند دره بطوری است که بر کل منطقه احاطه کامل داشته تا بتوانند در صورت مشاهده هرگونه  تهاجمی بسرعت واکنش نشان داده و مانع یورش به شهر گردند و در موقع خطر مردم سیوند از قسمت شرقی که به صخره ای سترگ محدود می شود بالا رفته و با غلطاندن سنگ بر دشمنان بر آنها چیره می یافته اند شیب دره از شرق به غرب است که در همین امتداد  از میان دره جوی  آبی که از فراز صخره سرچشمه می گیرد  می گذرد که آب شهر را تامین می کرده است سرتاسر دره با خانه هایی کوچک پوشیده شده است و نقب ها و دالانهای زیر زمینی ،معابر و کوچه های باریک بخوبی مشخص است ابزاری نیز که در دل سنگها تراشیده اند مانند jafan نیز در سراسر شهر بوفور پیداست در پایین دره و دشت  شمالی آن چاهی عظیم وجود دارد که فاضلاب حمام  آن در آن جمع می شده و ویرانه هایی از حمام آن نیز در ورودی شمالی دره هنوز پا برجاست در میان شهر که کف دره و پایین ترین نقطه شهر  محسوب می شود شاید تنها نقطه هموار شهر را می توان یافت که ویرانه های مسجدی سنگی را می توان مشاهده کرد.

هر چه شهر دوره اول اسلامی سیوند (سیوند خرابه) در دامنه کوه و زمینی هموار بنا شده اما شهر دوره دوم اسلامی سیوند ( de:kââne ) در مکانی ناهموار و دور از دسترس ساخته شده که این حکایت از بروز ناامنی در دوران پس از صفویه برای مردم سیوند حکایت می کند که این ناامنی شاید نه از سوی راهزنان و  یاغی های محلی بلکه از سوی حکومت ایجاد شده چنانکه مردم سیوند در دستگاه حکومت صفویه بویژه شاه عباس از جایگاه بسیار بزرگی برخوردار بوده اند و در زمان خروج افغانها  فداکاری های بسیاری انجام دادند و در به حکومت رسیدن نادر نقش مهمی ایفا نمودند از آنجا که بسیاری اطرافایان نادر در پایان عمر وی مورد غضب واقع شدند سیوندنیان نیز از این غضب در امان نبودند چرا که شمس الدین قائد سیوندی و خانواده اش در زمان نادر مورد خشم وی قرار گرفته و از سیوند به جنوب فارس کوچانیده شدند که احتمال می رود این گونه بی رحمی ها بر مردم سیوند بسیار گسترده تر از این مقدار بوده است که مردم سیوند را به چنین جایی گسیل داده است.

در زمان فتحعلی شاه قاجار مردم سیوند از de:kââne به دامنه کوه که سیوند کنونی در آنجاست نقل مکان نموده اند که امروزه ویرانه های آن در جنوب سیوند کنونی باقی مانده است.

اما تحقیقات تکمیلتر بر این استوار است که de:kââne دژی عظیم در زمان ساسانیان بوده که پس از صفویه پناهگاه مردم سیوند گردیده است...............

بر گرفته از کتاب سیوند کهن شهر تمدن ماد و پارس از مدیر وبلاگ (در حال تالیف)