آثاري متعلق به 8 هزار سال قبل در نزديکي سد سيوند کشف شد

 

ابزارهاي سنگي شامل تيغه‌ها، تراشه‌ها، سنگ‌هاي مادر و دورريزها و همچنين داده‌هاي استخواني مربوط به حيوانات در لايه‌اي به ضخامت دو متر، در پشت سد سیوند کشف شد. آثار يافت شده به دوره نوسنگي بدون سفال مربوط مي‌شود که قدمت آن هزاره ششم قبل از ميلاد يعني 8 هزار سال قبل تاريخ گذاري شده است.

خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گروه ميراث فرهنگي_ دومين فصل از کاوش‌هاي باستان‌شناسي تپه رحمت‌آباد فارس درحالي به انجام رسيد که آثاري از دوره نوسنگي بدون سفال با قدمتي حدود 8 هزار سال در اين تپه باستاني کشف شد. اين تپه پيش از اين و طي کاوش‌هاي نجات بخشي تنگه بلاغي به علت نزديکي به سد سيوند مورد کاوش قرار گرفته بود.

 

«محمدحسين عزيزي خرانفي»، سر پرست هيات کاوش تپه رحمت‌آباد فارس دراين‌باره بهCHN گفت:« دومين فصل کاوش‌هاي باستان‌شناسي با همکاري بنياد پژوهشي پارسه _ پاسارگاد با هدف شناسايي توالي و تسلسل ادوار تاريخي و پيش از تاريخي فارس آغاز شد که قديمي‌ترين دوره فرهنگي يافت شده در اين تپه مربوط به دوران نو سنگي بدون سفال ( p.p.m) بوده که ضخامت لايه‌هاي کشف شده 2 متراست.»

 

وي در ادامه گفت:« از اين دوره ابزارهاي سنگي شامل تيغه‌ها، تراشه‌ها، سنگ‌هاي مادر و دور ريزها و همچنين داده‌هاي استخواني مربوط به حيوانات شناسايي شد.»

 

 

عزيزي با اشاره به اينکه، در اين دوره حتي يک قطعه سفال به دست نيامد گفت:« لايه‌هاي اين دوره شامل خاک سوخته، خاکستر و خاک متراکم است که از تمام لايه‌هاي فوق نمونه‌هاي محيطي جهت شناورسازي و تاريخ گذاري براي مطالعه بيشتر برداشته شده است.»

 

از ديگر دوره‌هاي يافت شده در اين تپه مربوط به دوره نو سنگي با سفال بوده که اين دوران در فارس به عنوان دوره موشکي معروف است.

 

ضخامت لايه‌هاي دوره نوسنگي جديد (با سفال) 1.5 متر است. از اين دوره آثار فرهنگي شامل سفال‌هاي شاخص دوره موشکي با نقوش هندسي ويژه و بافت زمينه قرمز رنگ شناسايي شده است.

 

همچنين انواع ابزارهاي سنگي، دور ريزهاي ابسيدين، ابزار‌هاي استخواني، توکن‌هايي از جنس گل پخته، پيکرک و... شناسايي و کشف شد که تاريخ تقريبي و مطالعات مقايسه‌اي با محوطه‌هاي همزمان که گزارش آن منتشر شده حدود هزاره ششم ق.م است. به دليل ابعاد کوچک کاوش در اين دوره، تيم کاوش موفق به شناسايي معماري مربوط به آن نشد.

 

علاوه بر آثار دوره موشکي، شواهد سفالي از دوره (Jeri) و شمس آبادمرودشت نيز در اين دوره شناسايي شده است. سفالهاي جري، موشکي و شمس آباد در ترانشه پيش رو که در گوشه شمال غربي ترانشه c ايجاد شده بود همرا با يکديگر به دست آمده‌اند.

 

مطالعات باستان‌شناسي نشان مي‌‌دهد که تپه رحمت آباد پس از نزديک به 1500 سال وقفه در 4500 قبل از ميلاد دوباره توسط صنعتگران و سفالگران مدفون شده و گسترش تپه از شمال به سمت جنوب بوده است. از اين دوران کوره‌هاي بزرگ سفال‌گري، ظروف کامل سفالي شاخص اين دوره، انواع ابزارهاي سنگي و ابسيديني، پيکرک و انواع سر دوک‌ها، ابزارهاي استخواني، مهر مسطح، اشياء گلي مربوط به کنترل درجه حرارت کوره، سفال‌هاي خام و تعداد بسيار قطعات سفالي، لايه‌هاي قطور خاکستر مربوط به فعاليت‌هاي صنعتي شناسايي شده است.

 

عزيزي تاکيد کرد:« کوره‌هاي به دست‌آمده در اين دوره در تپه رحمت آباد مستطيل شکل و داراي بخشهايي مجزايي آتش دان و سکوي قرار گيري سفال است. به دليل تخريب بسيار گسترده‌اي که در سنوات اخير و پس از کاوش‌هاي اولين فصل به وجود آمده بافت معماري اين دوره بسيار آسيب‌پذير و تنها دو رج از خشت‌هاي آن باقي مانده است.»

 

تپه رحمت آباد در دوره وقفه خود يکي از مراکر توليد سفال برا ي تجارت به مناطق مختلف و مجاور به شمار مي‌رفته است. لذا شواهدي از زندگي عامه نشيني و سفال‌هاي مرتبط با اين نوع زندگي در دست نيست.

 

پيدا شدن مقادير زيادي توکن‌هاي گلي با فرم‌هاي مختلف، همچنين يافتن مهري استامپي با نقوش هندسي خود مويد اين نکته است.

 

قابل ذکر است که اين محوطه در دوره مذکور مرکز توليد ابزارهاي سنگين نيز بوده و همچنين پيدا شدن بالغ بر چند هزار قطعه ابزار سنگي شامل انواع سنگ‌هاي مادر، انواع تيغه‌ها ، تراشه‌ها، ريز تيغه‌ها و دور ريزها در کنار يکديگر نشان دهنده توليد محلي اين گونه ابزار‌ها در تپه رحمت آباد است.

عزيزي با بيان اينکه، پس از دوره وقفه تاريخي آثار بسيار اندکي از دوره باکون الف از لايه‌هاي مضطرب سطحي از ترانشه c از فصل قبل شناسايي شده اظهار داشت: «اين آثار تنها شامل چند قطعه سفال است و به نظر مي‌رسد در دوره هخامنشي با توجه به موقعيت استراتژيک تپه در تنگه بلاغي و جهت کنترل مسير شاهي (راه شاهي) بين پاسارگاد و تخت جمشيد هخامنشيان سطح تپه را کاملا مسطح کرده و آثار دوران باکون الف را به کلي از بين برده‌اند و سپس روي سطح هموار شده با استفاده از خاک خود تپه سکوي بزرگ خشتي به ارتفاع 2 متر بنا کرده اند. وجود قطعات سفال‌هاي پيش از تاريخ بين خشت‌هاي دوره هخامنشي خود مويد اين نکته است.»

 

از دوره هخامنشي تنها سکوي خشتي شناسايي شده، زيرا در دوره متاخر اسلامي سطح تپه رحمت آباد به عنوان گورستان مورد استفاده عشاير کوچ رو منطقه قرار گرفته و تراکم قبور اين دوره موجب از بين رفتن کامل آثار هخامنشي روي تپه شده است.

 

اضطراب حاصل به دليل حفر اين قبرها باعث شد نتوان در مورد جايگاه تپه رحمت آباد و کاربري آن در دوره هخامنشان اظهار نظر روشني داشت.

 

تپه رحمت آباد در کنار بزرگراه شيراز- اصفهان در دهانه تنگه بلاغي قراردارد و داراي موقعيت خاص از نظر کاوش‌هاي باستان شناسي و اطلاعات ارزشمند از دوره‌هاي مختلف پيش از تاريخ و تاريخي است.

 

اين محوطه در نزديکي سد سيوند واقع شده و در پشت درياچه اين سد است. به همين علت آبگيري سد سيوند هيچ خطري براي اين محوطه باستاني ندارد.

اولين فصل ‌کاوش‌هاي باستان شناسي تپه رحمت آباد به سرپرستي حسن فاضلي نشلي همزمان با پروژه نجات بخشي تنگه بلاغي در تيرماه 84 آغاز و به مدت 1 ماه به طول انجاميد. طي اين کاوش‌ها 3 ترانشه بزرگ 10در10 متر و سه ترانشه کوچک لايه‌نگاري در بخش‌هاي مختلف تپه انجام شد. در اين کاوش‌ها نخست بخشهايي از کوره‌هاي صنعتي توليد سفال در ترانشه c شناسايي شد که به دليل کمبود زمان کاوش‌، نيمه تمام رها شد که نتيجه کاوش‌هاي اوليه شناسايي و معرفي تپه رحمت آباد به ان مرکزي صرفا صنعتي برا ي توليد سفال و ابزارهاي سنگي در 4500 ق.م بود.

منبع:

تارنمای سازمان گردشگری و میراث فرهنگی کشور

www.CHN.ir

ازدواج سیوندیان با غریبه ها نخستین عامل نابودی فرهنگ و زبان سیوندی

چه زیبا بود آن روزهای زیبا که سیوند و سیوندی زیبا بود آنروزها که چکمه های دژخیمان بر سرزمین خدایی سیوند پای ننهاده بود و سیوندی در برابر هجوم زبان فارسی چون دژی استوار و سترگ ایستاده بود افسوس که چگونه پای بیگانگان به درون این دژ باز شد و از پشت بر زبان سیوندی تیر زدند و به کمک زبان فارسی شتافتند و سیوندی این کهن دژ زنده و پاینده را به زانو در آوردند و امروز این جمله در سیوند چه بسیار به گوش می رسد "از روزی که زن غریبه در سیوند پیدا شد زبان سیوندی هم نابود شد" و یا چه نیک و پسندیده است این "گَپ ؤاءش,/ضرب المثل" معروف سیوندی که می گوید "آءدَم دِتشاء به گاآءباءن یٍ سیٍوَندیٍ بوٍدوٍ ب, قَریٍب نَدوٍ/ آدم دخترش را به گاوچران سیوندی بدهد اما به غریبه ندهد"آری مردم سیوند وصلت با غریبه ها را کاری نیک نمی پندارند اما بدبختانه همین کار نکوهیده موجب آسیب های فراوان به زبان و فرهنگ کهن سیوند گردیده است.

اگر نگاهی به سیوند و مردمان آن بیاندازیم خواهیم دید که افرادی انگشت شمار از کهن سالان سیوندی به زبان سیوندی سخن نمی گویندبسیار شگفت زده می شوید چرا در روزگاری که همه مردم سیوندی را چون پدر و مادر خویش پاس می داشته اند چرا این افراد به سیوندی سخن نمی رانند تعداد این افراد کهن سال سیوندی شاید در کل سیوند به ده نفر هم نرسد اما با کمی دقت متوجه خواهی شد که این افراد حاصل یک ازدواج سیوندی با غیر سیوندی می باشند.متاسفانه قضیه به همین جا ختم نمی شود بلکه فرزندان نوه ها و ... نیز دیگر سیوندی سخن نمی گویند  مثلا می توان فردی را پیدا کرد که سیوندی حرف نمی زند با کمی کنجکاوی متوجه خواهی شد که مثلا مادر پدر این شخص یا پدر مادر این شخص سیوندی نبوده است و همه فرزندان این شخص در هجوم همه جانبه فارسی (از رادیو تلویزیون گرفته تا مدرسه و روزنامه و...) سیوندی را کنار گذاشته و فارسی سخن می گویند.

در گذشته ازدواج با غریبه ها با آنکه بسیار اندک هم بود با امروز بسیار متفاوت بود علاوه بر آنکه یک مرد سیوندی با یک زن غریبه وقتی که ازدواج می کرد در سیوند زندگی می کرد اگر یک زن سیوندی نیز با یک غریبه ازدواج می کرد مرد غریبه باید در سیوند زندگی می کرد و حق نداشت زن سیوندی خویش را از سیوند بیرون ببرد.

اما قضیه امروز بر عکس شده است علاوه بر آنکه در هنگام ازدواج  یک زن سیوندی  با مرد غریبه زن سیوندی باید از دیار آبا و اجدادی خویش رخت بر بندد و کوچ کند اگر یک مرد سیوندی نیز با یک زن بیگانه ازدواج نماید زن غریبه یا پیش از ازدواج شوهر سیوندی خود را از سیوند بیرون می برد یا پس از چند ماه ازدواج شوهرش را وادار به ترک سرزمین نیاکان خویش می کند. که این عوامل روزگاری غمناک تر از گذشته را برای سیوندیان رقم می زند و علاوه بر نابودی فرهنگ و زبان چند هزار ساله سیوندی خود سیوندیان را نیز به کام مرگ می کشاند.

با ازدواج با سیوندیان با یک تیر هزار نشان را هدف بگیریم هم از فرهنگ و زبان کهنتان پاسداری کنیم آسایش گذشته حال و آینده خویش،فرزندان و همچنین اجداد و نیاکانمان را فراهم سازیم.

ازدواج دختران و پسران سیوندی باهم محاسن و نیکی ههای بسیاری دارد که تنها دو مورد را اشاره کرده ایم با نوشتن خوبی ها و محاسن و پیامدهای خوش  ازدواج های سیوندی_سیوندی در نظر بدهید همین بخش در  ثواب پیروزی، موفقیت  و بهروزی همه سیوندی زبانان شریک شویم.

چرا دانشگاه زبانهای باستانی باید در سیوند دایر شود

زبان سیوندی زبان مردمان سیوند فارس است که آواشناسی همچنین واژگان آن حکایت در بازماندگی زبان سیوندی از زبان مادی دارد برخی می پندارند که سیوندی بازمنده زبان هخامنشیان است اما قدمت سیوند بس دیرینه تر از هخامنش بلکه به مادها و عیلامی ها باز می گردد. یکی از ویژگی های بارز و منحصر بفرد سیوندی که سیوندی را از دیگر زبانهای ایرانی و حتی زباهای دنیا متمایز می دارد قرار گیری در ناحیه ای است که حتی نزدیکترین روستا به سیوند هم به زبان سیوندی تکلم نمی نمایند و سیوندی را نیز نمی فهمند در صورتی که در همه جا حتی دو زبان ویا گویش و لهجه مجزا نیز که در همسایگی هم بکار گرفته می شوند بسیار بهم شبیه و از یک قاعده و اصول خاص پیروی میکنند ویژگی دیگر سیوند تعداد اندک زبانوران (کسانی که به سیوندیسخن می رانند) و ناحیه جغرافیایی محدود (تنها در سیوند) می باشد برای نمونه زبانهای ایرانی چون کردی، پشتو بلوچی گیلکی و.... گاها جمعیتی میلیونی را تشکیل می دهند که این ویژگی زبان سیوندی آنرا آسیب پذیرتر می کند.

با همه این ویژگی ها سیوندی را می توان حلقه اتصال همه زبانهای ایرانی در یک ناحیه و جمعیت محدود دانست.

علاوه بر ویژگی آواشناسی زبانی در بررسی واژگان نیز سیوندی را می توان حلقه پیوستگی و گردآوری زباهای ایرانی دانست چناچه بسیاری از واژگانی که در بسیاری از زبانهای ایرانی رو به فراموشی رفته یا دچار کمرنگ شدن نقش زبانی شده اند را می توان زنده و پویا در زبان سیوندی یافت.سیوندی هم به زبانهای شمال غربی و هم به زبانهای جنوب غربی همچون بختیاری،لری،فیلی نیز نزدیکی دارد .به شباهت واژگانی سیوندی با برخی از زبانهای ایرانی نگاه کنید توجه داشته باشید این تنها اندکی از واژگان یکسان می باشد.

توجه داشته باشید که این واژگان نه سیوندی است و نه زبان مقابل چون گیلکی،بلوچی،تالشی و....بلکه همه این واژگان واژگان ایران باستان اند که در این زبانها باقی مانده است ویژگی مهم سیوندی باقی ماندن و نگه داشت واژگان بیشتری از زبانهای ایران باستان می باشد.

.

سمنانی

سمنانی رده ای از زبانهای ایرانی –غربی-شمال غربی است که در حوالی شهر سمنان و اطراف آن تکلم می گردد این زبان از نظر دستور و صرف و نحو بسیار به زباهای باستانی شبیه است سمنانی هم از نظر دستور و صرف و نحو به سیوندی بسیار شباهت دارد هم از نگاه واژگان به یکسانی واژگان سیوندی و سمنانی نگاه کنید

 

فارسی / sivandi/ semnani

گل / vel / vela /

سگ / esbe-espe / espa

دختر / det  / dota

پول / pil  / pil

باد / vay / va

خانه / diye / kiya

یازده / yazza / yazza

ما / hame / hame

 

سنگسری

سنگسری نیز زبان مردمان سنگسر (مهدی شهر ) و عشایر و روستاییان اطراف آن در استان سمنان می باشد سنگسری نیز همانند سمنانی جز زبانهای ایرانی شاخه غربی- شمال غربی است و با سمنانی نیز نزدیکی بسیار دارد.بنابراین با سیوندی نیز نزدیکی دارد.

 

فارسی / sivandi/ sangesari

برف / varf / varf / snow

سگ / esbe-espe / espa

دختر / det  / dot

سفید / esbid / esdi

بیست / vis / vist

بلوچی

بلوچی نیز از زبانهای ایرانی غربی-شمال غربی است اما در جنوب شرق ایران متمرکز شده است متکلمین زبان بلوچی در استان سیستان و بلوچستان ایران همچنین ایالت مکران پاکستان ساکن می باشند.

 

فارسی / sivandi/ Balochi

دهان / kap / dap

صورت / dim / dim                

دختر / det  / dot

سفید / espid / espid

شتر / oshter / hoshter

کبک / kowg / kug

سرگین غلطان  /qazuk

زیر / shi / shir

 

 

بختیاری

بختیاری اگرچه جز زبانهای غربی-جنوب غربی می باشد اما با سیوندی نزدیکی دارد زبانوران بختیاری را می توان در عشایر و ساکنین استانهای چهارمحال بختیاری و شمال خوزستان یافت بختیاری از نظر ادبیات شفاهی بسیار غنی است.

 

فارسی / sivandi/ Bakhtiari

سنگ / vard / bard

پسر / kor / kor /                 

خر / har  / har /

دود / did / di

خواهر / dadiya / dada

گنجشک / bonjeshk / bingisht

زنبورعسل / magas / mayas

 

فیلی

فیلی از زبانهای ایرانی است که در استان ایلام  بخش هایی از استان همدان و کرمانشاه همچنین شیعیان غیر عرب جنوب عراق سخن رانده می گردد فیلی های عراق در شهرهای بدره، خانقين و مندلي ساکن می باشند فیلی به لری و کردی شباهت دارد.

 

فارسی / sivandi/ feyli

بینی / pet / pet               

سنگ / vard / bard

خواهر / dadiya / dada/

پسر / kor / kor              

دود / did / di

 

تالشی

تالشی نیز از زبانهای ایرانی شاخه غربی-شمال غربی می باشد زبانوران این زبان در غرب استان گیلان،شرق استان اردبیل و بخشهایی از جمهوری آذربایجان مستقر می باشند.

فارسی / sivandi/ Talysh

پل / perd / pard /                                        

سگ / esbe / esbe

زیبا / khash / khas /

گفت / wat / vata

سفید / esbid / esdi

شیر / shet / shet

آهن / osan / owsen

     

زبانهای ایران مرکزی

زبانهای ایران مرکزی جز زبانهای ایرانی غربی-شمال غربی می باشند این زبانها که همگی از یک نوع آوانویسی خاص پیروی می کنند بر کناره کویر مرکزی ایران مستقر می باشند استانهای مرکزی،اصفهان،قم،یزد و کرمان از مراکز مهم این دسته زبانی می باشند از گونه های مهم این زبان نیز می توان به ابیانه ای، آشتیانی، نطنزی،خوانساری،کلیمیان و زرتشتیان یزد و کرمان و.... اشاره کرددر اینجا برای نمونه به بررسی دو زبان مهم این دسته یعنی آشتیانی و خوانساری می پردازیم.

 

فارسی / sivandi/ Central Iranian language(ashtiani)

برف / varf / varfa /           

سگ / esbe / esba

باران / vara(n) / varan

ها(جمع) / gar / gal  

 

فارسی / sivandi/ Central Iranian language(khansari)

سگ / esbe / esba

جان / giyan / giyun

باران / vara(n) / varun

ما / hame / hame

 

آذری

این زبان نیز از زبانهای ایرانی غربی-شمال غربی می باشد که در در غرب استان تهران استان قزوین و شرق استان زنجان و جنوب گیلان اشاره کرد از مناطق برجسته  آن نیز می توان به الموت،تاکستان، طالقان و... اشاره کرد.

 

فارسی / sivandi/ Azari

پیراهن / hala / khala             

سگ / esbe / esbe

گل / vel /  vel

شیر / shet / shet

برف / varf / /  var             

بز / bez / bez  /            

 

 

گیلکی

گیلکی از زبانهای ایرانی غربی-شمال غربی می باشد مرکز اصلی این زبان استان گیلان و شهر رشت می باشد اما متکلمان آن بطور پراکنده در استانهای مازندران،قزوین، گلستان، تهران ، اردبیل، سمنان و جمهوری آذربایجان یافت می شوند.

 

فارسی / sivandi/ Gilaki /

صورت / dim / dim / 

پل / perd / purd /                          

برو / beshe / boshu 

سایه / nesä  / nesä   

ستاره / esare /  / esare

زن / zhen / zhena           

 

اورامی

اورامی از قدیمی ترین گویش های کردی است بالطبع از زبانهای ایرانی غربی-شمال غربی محسوب می شود ناحیه اصلی این زبان اورامانات تخت در استان کردستان می باشد

 

فارسی / sivandi/ urami

برف / varf / varb

روسری / lachak / lachke                        

ستاره / esare / hesare

باران / vara(n) / varan

بره / vare / vare

   

قرار گیری سیوند میان دو نقطه باستانی و حوزه اصلی زبانشناسی هخامنشی و ساسانی یعنی پارسه-پاسارگاد و کتیبه های بسیار برای مطالعه زبان و خط ایران باستان نیز یکی دیگر از عوامل مهم ضرورت ایجاد دانشگاه زبانهای باستانی در سیوند می باشد.

ؤاش, گَریٍ نوـوء/واژگان نو

امروزه در تمامی زبانهای دنیا بنیاد ویا پژوهشگاهی بنام فرهنگستان زبان وجود دارد یکی از وظایف فرهنگستان جلوگیری از نفوذ واژگان بیگانه و واژه سازی واژگان جدیدی بر اساس نیاز زمان ساخته می شوند در سالهای اخیر واژگان جدیدی تولید شده به نظر شما وظیفه ما در زبان سیوندی چیست؟

1-واژگان بیگانه را همین طور بی حساب وکتاب وارد سیوندی کنیم؟

2- مانند تمام زبانهای دنیا بویژه زبانهای کشورهای پیشرفته واژه سازی کنیم و مانع از ورود فله ای واژگان بیگانه شوینم؟

نظر خود را حتما برای ما بفریستید اگر با گزینه 1 موافقید دلیلتان واگر با گزینه 2 علاوه بر دلیلتان بفرمایید شما برای واژگان تازه تولید شده زیر چه واژه سیوندی را پیشنهاد می کنید؟

 

1-زیرگذر

2-دربست

3-کارخانه

4-بازیافت

5-پاسیو/گلخانه

آبریز

زیرسازی

آسانسور/بالابر

فشارخون

رفت و آمد

آب نما

خوابگاه

یگانه سوز

دوگانه سوز

خانه سالمندان/آسایشگاه

 

 اگر واژه خارجی  دیگری را هم فکر می کنید باید سیوندی سازی کنیم برای ما بفرستید!با تشکر

"فِیماء وَه تَریٍ" و "کیءش نیٍشتَن" افسانه آیین کهن سیوند قدیم

 

باورها  و اعتقادات مردمان یک سامان فرهنگی ژرف و کهن را در بستر زمان پدیدار می آورند که با گذشت سالها و سده های بسیار زندگی مردمانش می گردند و با آیین ها،رفتارها و کنش هایش می آمیزند گستره سترگ از خاطره و یادهای مردمان را جان می دهند و خاطره و یادهای مردمان و کسان از خویش با همین باورها در یادهای خود و کسانشان ماندگار می گردند.اگرچه بسیاری از این باورها جنبه دانشی و راستی ندارد اما برای همه ما بسیار گرام و سترگ اند نه از آن سو که از جنبه دانشی و راست گونه بودن بی بهره اند و خرافات نامیده می گردند بلکه از آن سوی که در اندیشه و پندار و کردار گذشتگان ما رفته اند و همسان اندیشه و کار و کردار آنان گردیده  و خاطر و یاد گذشتگان ما را پدید آورده اند از آن سوی که بازتاب و پژواک اندیشه،کردار و گفتار مردمانی اند که در آن زیسته اند و این آیین ها از درون زندگی آنها بر آمده است.از آن سو که دیرینگی همراستا با دیرینه نیاکان و آبای کسان خویش دارند.از آن سوی که این باورها و اعتقادات نویسنده ای یا سازنده ای ندارد به زبان دیگر سازنده آن یک ذهن یک اندیشه یک گفتار و یا  یک کار و کردار نبوده است بلکه سازنده آن ذهن ،اندیشه،گفتار،پندار و نیز هیجانها و التهاب های درونی و برونی هزاران هزار از کسان در زمانی به بلندای هزار هزار سال بوده است . از آن سوی که این باورها و اندیشه ها دریک روزی و تاریخی پدیدار نگشته است بلکه در جریان هزاران هزار سال همواره زاینده و زنده بوده و پیدایش و گسترش یافته اند .

این اندیشه ها و باورها پشتوانه مردمان خویش را استوار می کنند تا در جهان امروز مردمان و کسان آن در برابر تهاجم و یورش همه سویه بیگانه بتوانند بایستند و از آنچه تهاجم فرهنگیش می نامند در پناه باشند بر این است که بسیاری از کشورهای بی فرهنگ و بی پیشینه برای خویش فرهنگ می سازند آنرا پاس می دارند که بخش فراوانی از این پاسداشت، پاس داشت خرافه مردمانشان است دیرینگی برخی از این آداب و رسوم به صد سال هم نمی رسد.اما بد بختانه آگاهانه یا ناآگاهانه در ایران کهن کمر بر نابودی فرهنگهای خویش می بندیم و با کوبیدن مهر خرافات بر آنها آنان را همسان شرک می داریم و نگهداشت آن را گناهی بسیار بزرگ و نابودی آن را ثوابی بس سترگ و سزاوار پاداش از سوی خدا می پنداریم.

ما در این تارنما (وبلاگ)این فرهنگ  ها را هیچگاه  راه زندگی و مکتب انسان ساز خویش نمی دانیم به آنان ارزش و  سپنتایی (قداست) پرستش نمی دهیم  بلکه آنرا بخشی از فرهنگ خویش می دانیم که باید پاس و نگه داشته شود.

یکی از مهمترین چالش های آدمیان "جن و پری " بوده است مردم سیوند نیز به جن و پری باور هایی داشته اند یکی از این باور ها در کتاب " جن و پری- عبدالرحمن هفتم نوشته عباس مخبر " آمده است این متن را می توانید در زیر بخوانید. نوشته را بخوانید به نظر شما خلیل یا بعدا حاج خلیل یا حاج سید زین العابدین یا ملا محمود یا محمدعلی چه کسانی بوده اند؟؟؟؟ برای ما توضیح بدهید.

 

عبدالرحمان هفتم

حکایتی از عباس مخبر

 

ماجرایی که برایتان تعریف می‌کنم در سیوند(همان که سدش معروف است)، حدود 70 الی 80سال پیش اتفاق افتاده و هنوز شاهدان زیادی دارد.

خلیل بچه‌ی هفت هشت ساله‌ای که بعدا حاجی خلیل شد و چند سال قبل عمرش را به شما داد، فلج می‌شود و هر چه دوا و درمان می‌کنند راه به جایی نمی‌برد. سرانجام والدین خلیل به حاج سید زین العابدین متوسل می‌شوند که پدر بر پدر با جن‌ها ارتباط داشته‌اند. حاجی می‌گوید ما مدت‌ها است که دیگر رابطه‌ی خود را با این طایفه قطع کرده ایم و جواب‌شان می‌کند. اما بالاخره در مقابل اصرار و التماس و گریه زاری آنها تسلیم می‌شود و قرار می‌شود طی مراسم با شکوهی با حضور اهالی ده، شاه جن‌ها که در زبان سیوندی به آن «فیما وه تری» می گویند  احضار و از او توضیح خواسته شود.

این مراسم به زبان سیوندی «کیش نیشتن» نامیده می‌شد. ماجرا به این صورت بود که احضار کننده‌ی جن‌ها یا همان «فیما وه تری» ها  با یک چوب دایره‌ای روی زمین می‌کشید. سپس شخص دیوانه‌ای را که گفته می‌شد با جن‌ها روابطی دارد و بر او ظاهر می‌شوند در میان کیش می‌نشاند(این هم از روابط جنی-انسانی میان شکنجه‌گر شکنجه شده و جای میشل فوکو هم سبز).

باز هم توطئه. از  ماجرا دور نیفتیم. در روز موعود محمدعلی را که نیمچه دیوانه‌ای بود که با جن‌ها ارتباط داشت در کیش می‌نشانند و جاج زین العابدین با خواندن وردهایی بالاخره جن‌ها را حاضر می‌کند. محمدعلی در پاسخ به سئوال حاجی که آمدند یا نه؟ می‌گوید بله آمدند. یک تخت گذاشته‌اند و شخصی روی تخت نشسته و همه‌ی آنها هم لباس سیاه پوشیده‌اند. حاجی می‌گوید بپرس تو پشت چندم عبدالرحمان هستی و پادشاه جن‌ها جواب می‌دهد پشت هفتم. حاجی می‌گوید بپرس چرا دیر آمدید. عبدالرحمن جواب می‌دهد در رشت بودم و گرفتار. راه دور بود، عذرخواهی کنید. حاجی می‌گوید بپرس چرا لباس سیاه پوشیده‌اند؟ عبدالرحمن پاسخ می‌دهد مگر آقا نمی‌دانند که ماه محرم است.

سرانجام حاجی پس از این احوالپرسی‌های معمول به سراغ اصل قضیه می‌زود و می‌گوید بپرس چرا خلیل را فلج کرده‌اید؟ عبدالرحمن جواب می‌دهد خلیل یک (چوب نیم سوخته) که در سیوندی به آن«چِلِشک» می گویند  را بدون ذکر بسم‌الله پرت کرده و این چوب نیم سوخته یا همان «چِلِشک»  روی پای یک توله جن افتاده و فلج شده است. تا او خوب نشود خلیل فلج خواهد ماند. حاجی می‌گوید به عبدالرحمان بگو من دعا می‌کنم و از جدم می‌خواهم که بچه جن را خوب کند، شما هم از جرم خلیل بگذرید.

عبدالرحمان می‌گوید حالا که حاجی قول می‌دهد قبول است. بروید از دکان ملا محمود مقداری شیر خشت بخرید و به خلیل بدهید خوب خواهد شد.

قصه همین جا تمام می‌شود و کیش را جمع می‌کنند و خداحافظی. نگارنده زمانی که خلیل را دید کاملا سالم و سر حال بود و عمر درازی هم داشت. اما ببینید در همین مختصر چقدر اطلاعات در باره‌ی جن‌ها وجود دارد. از نظام حکومتی، تا نظام باورها، جغرافیا، قضایای حقوقی و طبی. آنها حتی دکان ملا محمود را هم می‌شناخته‌اند و عجیب‌تر اینکه می‌دانسته‌اند در دکانش شیر خشت دارد.

منبع:جن و پری  عبدالرحمن هفتم

 http://www.jenopari.com

 

شما نیز اگر نوشته ای در مورد "فِیماء وَه تَریٍ/جن و پری" دارید از ما دریغ مدارید.تا همگان در پاسداشت این میراث کهن سهیم باشیم.

چنانچه دوست دارید در مورد یکی از آداب و رسوم،جاهای دیدنی و دیگر چیزهای سیوند چیزی بدانید نام موضوع را برای ما بفرستید تا در مورد موضوع شما گزارش و نوشته ای در صورت امکان تهیه کنیم.پیشنهادها و سخنان شما بسیار می تواند در بهبود مطالب به ما کمک کند پس ما را از نظرات و انتقادات به حق خویش دریغ مدارید. (اگر سیوندی زبانانید حتما به زبان سیوندی)

توجه داشته باشید که امکان نمایش همه مطالب وبلاگ در این صفحه نمی باشد برای آگاهی از همه مطالب وبلاگ می تواند به گزینه "عناوین مطالب وبلاگ " استفاده کنید.

سیٍوَندیٍ زوٍؤاءن گَر توٍ ماءیٍ روءشاء/ سیوندی زبانان درماه مبارک رمضان

یکی از هموطنان  کردزبانمان چندی پیش با این وبلاگ آشنا و لطف و مرحمت خویش را به ما در نظر بدهید وبلاگ ارزانی داشته بود ایشان چندی پیش به سیوند سفر کرده بوده است و بسیار از سیوند تعریف نموده بود همچنین از ما درخواست چند گزارش نموده بود یکی از موضاعاتی که   این آریایی بزرگ از ما خواسته بود آداب و رسوم مردم سیوند در ماه مبارک رمضان بود متاسفانه من مطالعاتی زیادی بر روی آداب و رسوم  سیوندی زبانان در ماه مبارک رمضان نکرده بودم واما همین اطلاعات محدود را در وبلاگ قرار دادم ان شاالله که مفید باشد چنانچه شما سیوندی زبان گرامی مطلبی در این مورد دارید برای ما بفرستید تا در وبلاگ با نام خودتان چاپ کنیم.با سپاس از این ایرانی با فرهنگ کردزبان شما را به خواندن نوشته دعوت می کنیم.ماه مبارک رمضان که در سیوندی به آن "ماءی روءشاء" می گویند دارای مراسمی خاص است چند مورد را می توانید در زیر ببینید.

شب قدر

درهنگام دعای جوشن کبیر مردم دایره وار گرداگرد چند سینی بزرگ پر از قند و نبات یک دایره اصلی تشکیل می دهند و گرداگرد این دایره،دایره ها بزرگتر پدید می آید و افراد دایره اصلی (کوچکتر) کسانی اند که دعا می خوانند و بقیه کسانی اند که تکرار می کنند  دعا را در سیوند یک نفر یا دونفر نمی خواند بلکه هرنفر چند فراز می خوانداگر کم باشند هر نفر 10 فراز چنانچه بیشتر شدند هرنفر 5 و یا کمتر می خوانند.یک نفر که هدایت مجلس را بر عهده می گیرد (معمولا یک روحانی) قند را مرتب هم می زند.

پس اتمام دعا قند و نبات موجود در دایره اصلی را در میان همه مردم تقسیم می کنند و معتقدند چون بر روی این قند در شب قدر دعا خوانده شده است می تواند شفا بخش باشد و مردم سیوند این قند را تا آخر سال نزد خویش نگه می دارند و در هنگام بیماری برای شفایابی قند را به بیمار می دهند.

عید فطر

همه مردم سیوند در شب عید فطر یک نوع حلوای معروف سیوندی بنام "کاءچیٍ" می پزند از آنجا که ماده اولیه این حلوا "گَنِم سیٍیَک/آرد جوانه گندم" می باشد بسیار مقوی و خوشمزه می باشد این حلوا را در صبح عید فطر می خورند از دیگر گونه های حلوای مختص عید فطر درنزد سیوندی زبانان حلوای "بِرج/برنج" است که با آرد برنج تهیه می گردد.

همچنین در شب عید فطر خانواده دامادی که عروس خود را هنوز به خانه نبرده اند برای عروس و خانواده آن عیدی می برند در شب عید فطر تنها خانواده داماد عیدی می برد اما در عید نوروز خانواده عروس هم برای خانواده داماد عیدی می برد.توجه داشته باشید که هیچ کدام از این عیدی ها وجه نقد نمی باشد بلکه همگی هدیه و کادو می باشد.

این هموطن کردمان چندین گزارش دیگر را از ما در خواست کرده بود که در آینده نزدیک تهیه می گردد.

چنانچه دوست دارید در مورد یکی از آداب و رسوم،جاهای دیدنی و دیگر چیزهای سیوند چیزی بدانید نام موضوع را برای ما بفرستید تا در مورد موضوع شما گزارش و نوشته ای در صورت امکان تهیه کنیم.پیشنهادها و سخنان شما بسیار می تواند در بهبود مطالب به ما کمک کند پس ما را از نظرات و انتقادات به حق خویش دریغ مدارید. (اگر سیوندی زبانانید حتما به زبان سیوندی)

توجه داشته باشید که امکان نمایش همه مطالب وبلاگ در این صفحه نمی باشد برای آگاهی از همه مطالب وبلاگ می تواند به گزینه "عناوین مطالب وبلاگ " استفاده کنید.

میدان نفتی سیوند بر پهنه نیلگون خلیج همیشه پارس

منطقه نفتي سيري يكي از جنوبي‌ترين جزاير خليج فارس و مركز عملياتي توليد از پنج ميدان نفتي سيوند (سيري سي)، دنا (سيري دي)، نصرت (مشترك)، اسفند (سيري‌ئي) و الوند (سيري آ) مي‌باشد.

جزيره سيري در حدود 72 كيلومتري خط ساحلي ايران در جنوب بندر لنگه و 40 كيلومتري غرب جزيره ابوموسي واقع شده است. اين جزيره 18 كيلومتر مربع مساحت دارد و منطقه‌‌اي است گرم و مرطوب.. اين منطقه براي اجراي عمليات توليد،‌ تصفيه و صادرات ميادين موجود و نيز ميادين نفتي‌اي كه در آينده توسعه مي‌يابند به طور كامل تجهيز شده است.
ارتباط با جزيره از راههاي دريايي و هوايي امكان‌پذير است. نفت توليدي از سه ميدان سيوند، دنا و نصرت پس از مرحله اول تفكيك در مجتمع نصر در دريا به خشكي منتقل شده و پس از طي مراحل نهايي تصفيه، ذخيره و صادر مي‌گردد. در طول سالها پس از جنگ تحميلي تأسيسات آسيب‌ديده دريايي اين ميادين به طور كلي بازسازي و راه‌اندازي شده است. ميادين سيوند و دنا، دو مخزن مستقل هستند. اين ميادين با 57 حلقه چاه نفت خام و تزريق آب در حدود 18 مايلي دريايي غرب جزيره سيري واقع شده‌اند.


ميادين نفتي منطقه سيري
ميدان الوند
در 50 كيلومتري غرب جزيره سيري واقع گرديده و شامل دو سكوي چاه مي‌باشد اين ميدان داراي 11 حلقه چاه افقي توليدي است كه نفت توليدي از آن در حال حاضر حدود 10000بشكه در روز مي‌باشد.
نفت اين ميدان توسط خط لوله 16 اينچ زير دريا به سكوي نصر منتقل و پس از اختلاط با نفت ميادين سيوند، دنا و نصرت از طريق خط لوله 16 اينچ ديگري جهت فرآورش و ذخيره‌سازي به جزيره سيري انتقال مي‌يابد.
ميدان مشترك نصرت
داراي 5 حلقه چاه توليدي بوده و برنامه توسعه آن در قالب طرحهاي جديد بيع متقابل در اواخر سال 1378 مصوب گرديد. نفت توليدي از اين ميدان توسط خط لوله 12 اينچ دريايي به سكوي نصر منتقل مي‌شود.
نفت ميادين: سيوند، دنا، نصرت و الوند در سكوي بهره‌برداري نصر جمع آوري و پس از فرآورش اوليه توسط يك خط لوله 16 اينچ به طول 33 كيلومتر به جزيره سيري منتقل مي‌گردد.
سكوي نصر نيز از تجاوز دشمن متخاصم مصون نماند و ناوگان دريايي متجاوز آمريكا در صبح روز 29/1/67 اين سكو را مورد حمله خود قرار داد كه در جريان اين حمله يك تن از عزيزان شهيد و تأسيسات آن به‌كلي منهدم گرديد. بازسازي و نوسازي اين تأسيسات پس از خاتمه جنگ به‌طور كامل انجام شد.
ميدان اسفند
ميدان نفتي اسفند (سيري اي) در 18 كيلومتري جنوب شرقي جزيره واقع گرديده و 5 سكوي دريايي، متشكل از 3 سكوي چاه يك سكوي بهره‌برداري و يك سكوي مشعل مي‌باشد. اين ميدان داراي 29 حلقه چاه توليدي و تزريقي بوده و توليد نفت از اين ميدان در حال حضار 60 هزار بشكه در روز مي‌باشد.
ميادين نفتي سيوند و دنا
اين ميادين با فواصل مختلف از سكوي نصر واقع گرديده‌اند. ميدان سيوند (سيري سي) با 18 حلقه چاه و ميدان دنا (سيري دي) با 24 حلقه چاه در غرب جزيره سيري قرار دارند.
با انجام پروژه توسط ميادين سيري سي ودي توسط اين شركت توليد اين ميادين از حدود 30 تا 35 هزار بشكه در روز به 40 هزار بشكه در روز افزايش يافته است.
ميدان نصرت
با اجراي اين طرح، توليد اين ميدان افزايش خواهد يافت. حفر چاه اكتشافي در ميدان فرزام با هدف بررسي وضعيت و آناليز اطلاعات حاصله.

احداث دو مخزن ذخيره نفت خام هر يك به ظرفيت 50 هزار بشكه، نوسازي اسكله صادرات نفت خام، طرح توسعه ميادين سيوند و دنا، پروژه جمع‌آوري پساب‌هاي صنعتي و بهداشتي در منطقه سيري از ديگر پروژه‌هاي در دست اجراي اين جزيره است.

نفت توليدي از سه ميدان سيوند، دنا و نصرت پس از مرحله اول تفكيك در مجتمع نصر در دريا به خشكي منتقل شده و پس از طي مراحل نهايي تصفيه، ذخيره و صادر مي‌گردد. در طول سالها پس از جنگ تحميلي تأسيسات آسيب‌ديده دريايي اين ميادين به طور كلي بازسازي و راه‌اندازي شده است. ميادين سيوند و دنا، دو مخزن مستقل هستند. اين ميادين با 57 حلقه چاه نفت خام و تزريق آب در حدود 18 مايلي دريايي غرب جزيره سيري واقع شده‌اند.
ميدان الوند در 50 كيلومتري جنوب غربي جزيره واقع شده و شامل دو سكوي حفاري مي‌باشد و طبق برنامه 11 حلقه چاه افقي توليدي در اين ميدان حفاري و تا اواسط سال 1379، كليه آنها حفاري و به توليد درآمدند.
نفت توليدي از اين ميدان از طريق يك خط لوله 16 اينچ به سكوي بهره‌برداري نصر منتقل و پس از اختلاط با نفت ميادين سيوند و دنا و نصرت از طريق خط لوله جهت فرآورش به جزيره انتقال مي‌يابد.

منبع  نفت نیوز .

شمس الدین قائد سیوندی بنیانگذار شهر وراوی

شهری که امروز به نام (وراوی)درمنطقه لارستان درفاصله تقریبی 35کیلومتری شمال شرقی فال(مهر) واقع است .این شهربرروی ویرانه های شهرکی باستانی معروف به (دماغه گره)که هنوزهم آثاروبقای آن درشمال غربی (قلعه شمالی) و(وراوی)موجوداست،ساخته شده است.بنیانگذارشهروراوی را(شمس الدین قائد سیوندی)که ازاهالی سیوندفارس بوده است دانسته اند.

شمس الدین قائد سیوندی باایل وتبارش دردوره نادرشاه افشارازسیوند فارس به صورت تبعید یابه اجباربه منطقه فال واسیر مهاجرت می کند.مدتی به صورت کوچ نشینی زندگی می کنندتااینکه یک جانشین می شوند وازیک جانشینی  قبیله شمس الدین قائد سیوندی وهمراهانش روستای وراوی به وجودمی آیدازاین قبیله رجال ناموری چون (حاجی شاه محمد وراوی )موسس چندین مسجد وحسینیه وآبنار ازجمله بازسازی مسجد رباط درفال ونیز (حاجی غلامحسین خان وراوی)معروف به حاجی خان ازحاکمان دادگر ومردان دیندار به شمار می رود،برخاسته است.حاجی خان که هنوز یادونامش همراه بادعای خیرمردم است .درنهضت(آیت الله سیدعبدالحسین لاری)ریاست نیروهای انتظامی شهرلارعهده داشته است.

                                  منبع:کتاب گل بی منت باران-سیدعباس واعظی

 چنانچه شما هم از این سیوندی زبانان مهاجرید یا از این سیونیان مهاجر خبر دارید به ما اطلاع دهید.

ما شدیدا به ترانه های محلی سیوندی/شَئرباء احتیاج داریم در صورت دسترسی برای ما بفرستید تا با نام خودتان در وبلاگ بیاوریم.

آشنایی با پیشینة تاریخی و برخی آداب ورسوم مردم سیوند(وحید قاسمی سیوندی)

 خوشبختانه چند روز پیش مقاله ای بسیار پرمحتوا از دوست عزیز و گرامیمان "وحید قاسمی سیوندی" بدستمان رسید تا برای آشنایی همه سیوندیان و پی بردن به تاریخ و زبان خودشان در وبلاگ قرار گیرد هیچ گاه احساس نمی کردم که مقاله از چنین محتوایی برخوردار باشد مقاله ابتدا شرحی در مورد سیوند ،پیدایش، ریشه واژه سیوند، زبان سیوندی و در آخر برخی از آداب و رسوم سیوندیان را در خود جای داده است.با آرزوی موفقیت برای آقای "وحید قاسمی سیوندی" از همه شما عزیزان می خواهیم تا نوشته هایتان را برای ما بفرستید تا با نام خودتان بچاپ برسانیم

این وبلاگ شدیدا به ترانه اشعار و "شَئرباء" های(ترانه های محلی) سیوندی احتیاج دارد در صورت دسترسی محبت خویش را از ما دریغ مدارید. تا با نام خودتان در وبلاگ بچاپ برسانیم.

شرح مقاله آقای "وحید قاسمی سیوندی" را می توانید در پایین ببینید.

 

 

آشنایی با پیشینة تاریخی و برخی آداب ورسوم مردم سیوند

 

مقدمه

   چند مدتی است به دلیل آب گیری سد سیوند در منطقه پاسارگاد، نام سیوند نیز بر سر زبانهاست. اما معروفیت و اهمیت سیوند منوط به این مساله نیست بلکه زنده بودن « گویش باستانی سیوندی » است که همچون یک اثر تاریخی دیرینه، سیوند را به یک موزه ی زنده مبدل ساخته است. گویشی که فرهنگی خاص را نیز به همراه دارد و در طول حیات دیرین خود به رغم  پستی ها  و بلندی های روزگار به دلیل انزوای فرهنگی و جغرافیایی مانند یک جزیره ی زبانی هنوز پا برجاست.

سیوند شناسی یا به عبارت بهتر پژوهش درباره گویش سیوندی سابقه ای بیش از یک قرن دارد به طوری که زبان شناسان اروپایی از اواخر قرن نوزدهم میلادی این گویش را مورد توجه و تدقیق قرار داده و مقالات متعددی درباره ی واژگان، دستور زبان و ریشه شناسی آن نوشته اند.

در میان ایرانیان نیز در در 20 سال اخیر پژوهش درباره گویش سیوندی و سابقه تاریخی مردم سیوند کارهایی صورت گرفته که در زمینه زبان شناسی کار آقای دکتر دستغیب بهشتی از اهمیت خاصی برخوردار است. در زمینه پیشینهٔ تاریخی مردم سیوند نیز کار مختصر و مفید آقای دکتر جمشید صداقت کیش با عنوان «کتابشناسی توصیفی سیوند» به رغم اختصار کاری است بسیار علمی، اصولی و ماندگار.

اماهم اکنون لازم است سیوند،  بر اساس آخرین یافته های علمی به نسل امروز به ویژه نوجوانان     معرفی شود تا انگیزه ای باشد برای حفظ این میراث ماندگار. اگر نسل نوجوان ما در سیوند بدانند که این گویش و فرهنگ چیست؟ از کجا آمده و چه اهمیتی دارد؟ نه تنها انگیزه ی لازم برای سیوندی سخن گفتن را در خود می یابد بلکه سعی خواهد کرد به هر طریق ممکن در حفظ آن بکوشد.

 

جغرافیای تاریخی سیوند :

سیوند که امروزه چون نگینی بر دامنه زاگرس می درخشد در طول جغرافیاییْ52درجه   و عرض جغرافیایی   ً4/30 درجه در 75 کیلومتری شمال شیراز و در شمالی ترین نقطة شهرستان مرودشت در مسیر تخت جمشید به پاسارگاد واقع شده است. بنابر آثار به جامانده مکان فعلی روستا سومین جایی است که مردم سیوند در آن سکنی گزیده اند و پیش از آن در دو مکان دیگر ابتدا در محلی که امروزه به سیوند خرابه معروف است و سپس در محلی که امروزه به ده کهنه معروف است ساکن بوده اند، که ما ذیلاً به ترتیب مدت سکونت در هر محل را می آوریم.

1)     سیوند خرابه:

در حد فاصل میان امامزاده عقیل(سلطان کرم) و قوام آباد در غرب دره ی سیوند، در دامنه کوه در جلوی یک غار واقع شده است که قبرستان آن در جوارسلطان کرم قرار دارد. چنانکه معمرین می گویند مردم سیوند در زمان فتنه افغان و نا امنی هایی که در کشور پدید آمده از اینجا پراکنده شده ، عده ای به گرمسیرات فارس رفته و عده ای هم به محل دوم سیوند یعنی ده کهنه که در دره ای به همین نام در 3 کیلومتری جنوب سیوند کنونی واقع شده نقل مکان کرده اند.

2)     ده کهنه :

مردم سیوند در دوره های افشاریه، زندیه و تا اوایل بر سر کار آمدن فتحعلی شاه که امنیت نسبی در کشور بر قرار شد در اینجا ساکن بوده اند. در همین جاست که جمعیت سیوند زیاد شده و کوچه بندی های روستایی شکل می گیرد.   هر کوچه نام خاصی داشته که از یک شخص و گاهی یک مکان خاص گرفته شده است، و بعد ها هم که به سیوند جدید (فعلی) نقل مکان صورت گرفته: محله های گودکی، عسکری و بی بی شلی و حاج علی محمدی، بیرامی ،  سر چالی  و  آقا حسینی است. دلایل نقل مکان از ده کهنه به سیوند کنونی بر قراری امنیت در کشور بوده است.

3)     سیوند فعلی :

چنان که از قبرستان فعلی سیوند به دست می آید قدیمی ترین سنگ قبر ها مربوط به سالهای 1200 ه.ق به بعد هستند. یعنی مردم سیوند بین 5 تا 6 نسل است که در اینجا ساکن شده اند (تقریباً 200 سال).

عده ای از مردم سیوند در فتنه افغان به گرمسیرات فارس رفته اند که ردیابی آنها دیگر ممکن نیست. عده ای سیوندی هم در شهرستان سیرجان استان کرمان در جایی به نام  رابُر زندگی میکنندکه هویت سیوندی خود را حفظ کردند و بنا به قول معمرین از همین سیوند فعلی به سیرجان مهاجرت کردند.

 

 

 

وجه تسمیه سیوند :

ابتدا بهتر است در باره ی وند صحبت کنیم که خود یک پسوند و به معنای دارنده ی ... می باشد. علاوه بر این وند پسوند نام برخی کوه ها مانند: الوند، دماوند، اَسَوَند و ریوند می باشد

لذا ما نباید برای شناخت ماهیت واژه سیوند به ظاهر آن توجه کنیم. بنابراین آنچه که در زیر می آید معانی ایی است که با روش زبان شناختی می توان برای سیوند در نظر گرفت :

1)  اَشَوَنت : یعنی کسی که پیرو قوانین اهورا مزدا و معتقد به دین راستین است. با این حساب اَشَوَنت یعنی پیرو راستی و صفت متضاد آن هم می شود دِرِگوَنت یعنی پیرو دروغ. جالب است بدانید طایفه ای از لرهای لرستان دریکوند نام دارند. شاید به مرور زمان از دوران باستان تا امروز دِرِگوَنت به دریکوند و اَشَوَنت به اُ سیوند وسیوند تبدیل شده باشد. البته درک این معنا مستلزم آشنایی مقدماتی با علم زبان شناسی است.

2)  سکاوند : همان طور که عده ای از زبان شناسان گویش سیوندی را با زبان سکایی هم ریشه می دانند شاید واژه ی سکاوند یا سَکَه وَنت به مرور زمان تبدیل به سَکوَند، سِیوند و سیوند شده باشد.

3)  اُسیوند : نام یکی از طوایف ایل بختیاری است که خودشان گاهی به آن سیوند هم می گویند. شاید واژه سیوند هم ابتدا اُسیوند بوده و در محاوره به سیوند تبدیل شده است.

          به هر حال تکیه بر هویت مکانی مفید به فایده ی چندانی نیست بلکه باید بر هویت قومی و زبانی تکیه کرد.

 

 

 

زبان مردم سیوند :

          زبان مردم سیوند از گویش های ایرانی گروه شمالغربی است در حالی که فارس در جنوب غرب ایران واقع شده است.

حتی لهجه فارسی سیوندی ها با لهجه ی اهالی نزدیک ترین روستاها به سیوند کاملاً متفاوت و متمایز است.

شباهت گویش سیوندی به برخی زبان های غیر زنده از جمله مادی، سکایی غربی، پهلوی اشکانی که همه متعلق به شمال و شمال غربی ایران بزرگ هستند. به نظر می رسد که بازیابی هویت قومی سیوندکاری بسیار مشکل است و باید در غرب ایران از کردستان تا لرستان به دنبال این هویت گشت. از نظر نژادی هم بنابراین باید گفت سیوندی ها فارسی نیستند بلکه از زیر شاخه های کرد یا لک می باشند و در ضمن عشایر بوده اند نه روستایی یا شهری. چنانکه در دوره صفوی در سپاه صفوی کار نظامی می کرده اند و وجود سنگ قبرهای مربوط به سیوندی ها در جوار امامزاده عقیل که عنوان قائد دارند شاهد این مدعاست زیرا قائد یک منصب نظامی است.

 

 

سنت های مردم سیوند :

سر سلامتی، گرفتن عیدی [نوروز] ، عزاداری امام حسین، عروسی، تک تکک ،گوسنگله و...

 

سر سلامتی :

 هر سال پیش از عید نوروز یعنی 29 اسفند کسانی که در آن سال کسی را از دست داده بودند در خانه های خود می ماندند و مردم در فاصله زمانی صبح تا پاسی از شب به خانه های عزا دار می رفتند و با آنها ابراز همدردی می کردند. در 20 سال اخیر قرار بر این شد که کسی در خانه نماند و از هر خانوادة عزا دار یک نفر به عنوان نماینده در مسجد بایستد و مردم برای عرض تسلیت به مسجد بروند. علاوه بر این در روز تاسوعا هم این کار صورت می گیرد(یعنی یک بار در سال شمسی و یک بار در سال قمری).

 

گرفتن عیدی :

در 20 – 30 سال پیش بچه ها دسته دسته راه می افتادند و به درِ خانه ها اهالی می رفتند و با هم شعر می خواندند: " عید شِمه مبارک  عیدی هَمِه را بِدِیکه" صاحب خانه نیز که از قبل چیزهایی مانند: مغز بادام، کشمش، جوز قند، پر زردآلو،پر شفتالو ، تخم مرغ رنگ شده و... آماده کرده بود به بچه ها می دادواز آنهاپذیرایی می کرد.

 

 

عزاداری امام حسین (ع):

از قدیم سیوند 4 هیأت داشته است : 1) حاج علی محمدی (زهرا) 2) قلوه شنی یا بی بی شلی(ولی عصر)

3) عسکری (سید الشهدا) 4)بیرامی و سرچالی در مسجد(ابالفضل)

از شب اول محرم تا دهم در هر چهار محله چلچراغ درست می کردند و نوحه خوانی و سینه زنی می پرداختند. معمرین می گویند مردان دایره می ساختند، کمربند هم را با دست چپ می گرفتند و با دست راست بر سینه می زدند (مثل بوشهری ها)- شاید  به دلیل روابطی است که میان سیوند و بوشهر در زمان چارواداری وجود داشته است.روز عاشورا هیأت زهرا راه می افتاد به طرف هیأت ولی عصر، بعد هر دو راه می افتادند و به طرف حسینیه سیدالشهدا می رفتند، سپس هر سه به هیأت مسجد می رفتند. آنگاه همه با هم از آنجا به طرف قبرستان حرکت می کردند. در آنجا علاوه بر سینه زنی، زیارت عاشورا میخواندند.

وقتی مرا سم در قبرستان تمام می شد همه با هم حرکت می کردند و هیأت زهرا را به حسینیه ی خود می رساندند و از آنجا بقیه حرکت می کردند و هیأت ولی عصر را به حسینیه ی خود می رساندند سپس هیأت ابالفضل با هیأت سیدالشهدا به حسینه ی سیدالشهدا می رفت و از آنجا رهسپار مسجد می شد و مراسم عاشورا به پایان می رسید.

یکی از نوحه ها یا شعارهای سینه زنی بین راه عبارت بود از :

          1) چه کربلاست امروز           چه پر بلاست امروز           سر حسین مظلوم            از تن جداست امروز

(جواب) 2) عزا عزاست امروز             جان در بلاست امروز          غوغای روز محشر          در کربلاست امروز

وقتی هیأتی می خواست خداحافظی کند می گفت : ای اهل عزاداران رفتیم به خدا حافظ

و هیأت میزبان در مقابل می گفت : سینه زنان شاه دین خوش آمدین خوش آمدین

 

گوسَنگَلَه : (جمع آوری هیزم برای حسینیه)

رئیس هیأت به کودکان می گفت بروید گوسنگله. بچه ها به صورت گروهی راه می افتادند و به در منازل  می رفتند و چنین می خواندند : «گوسنگله، ها بشکنه ویندِ تا بَرتا بشکنه.... حسن و حسین و عباس یِی تُکُلی در اِنداز» وقتی صاحبخانه تکه ای هیزم می داد بچه ها می گفتند: «حسن و حسینِ و نیلی... داغ بچه ات آ نبینی».

بدین ترتیب هیزم لازم برای گرمایش یا پخت و پز در حسینیه جمع آوری می شد.

 

چل  کچلون :

          وقتی زیاد باران می آمد و می خواستند که زیاد باران نبارد، مراسم چل کچلون را اجرا می کردند. بدین ترتیب که یک بندی را می آوردن و در آن به نام 40 کچل گره می زدند و آن را در بیرون در آفتاب می آویختند.

          البته درسیوند   برای درخواست باران دعا می کردند، نماز می خواندند و ساز و نقاره می زدند وشادی می کردند تا باران ببارد

 

عروسی(عیش) :

          عروسی فقط در منازل بر گزار می شد و ساز و نقاره می زدند. عروسی 2 شبانه روز بود. شب اول حنابندان و شب دوم شب عروسی.

          در خانه ی داماد و در خانه عروس به طور جداگانه عروسی بود. زنها دایره می زدند و شربا می خواندند که ریتم آن  بود. مردها فقط شباش شباش می کردند. در مراسم ساز و نقاره مردها ترکه بازی می کردند که در واقع نوعی بازی رزمی و جنگ شمشیر و نیزه است ( ترکه = شمشیر ، پایه = نیزه ). برای ترکه بازی لباس خاصی می پوشیدند و ساق پاهای خود را با پابند می بستند.

          حنا را خانواده عروس درست می کردند و شبانه در کوچه ها ی روستا، شادی کنان و دست زنان به خانه ی داماد می بردند. هنگامی که از خانه ی عروس به خانه ی داماد می رفتند سعی می شد چیزی را از خانواده ی عروس کش بروند و بعد آن را به مادر داماد می دادند و مادر داماد نیز آن را در مقابل مبلغی به خانواده ی عروس پس می داد. البته قبل از عروسی مراسم خواستگاری و بله بران انجام می شد.

صحبت کردن درباره ی سنت ها، بازیها، ضرب المثل ها و چیستان ها خود احتیاج به مقاله ای مفصل دارد.

 

 

دوره چاروا داری :

          چار واداری به معنای حمل و نقل کاروانی است. سیوندی ها در دوره قاجاریه یعنی زمانی که در دهکانه و بعد از آن در همین سیوند فعلی بوده اند، چاروا دار بوده اند. آنها 800 قاطر داشته اند که به وسیله آنها به حمل و نقل بارهای تجاری از بنادر تا اصفهان می پرداختند. در آن زمان دو منطقه از فارس از نظر چارواداری اهمیت زیادی داشته است.

1)     سیوند که 800 قاطر داشته است  2) کازرون که 400 قاطر داشته است.

2)   نام بنادر خلیج فارس در ناحیه علیا مثل بوشهر، گناوه، ریگ و دیلم برای سیوندی ها خیلی آشناست چنانکه کازرون را کازران، برازجان را برازگان و گناوه را گِنُوا می نامند

در پایان با تشکر از آقای "وحید قاسمی سیوندی" انشاالله که بتوانیم در آینده یک وبلاگ سیوندشناسی مجزا از ایشان را ببینیم.

 باز هم می گوییم که این وبلاگ شدیدا به ترانه اشعار و "شَئرباء" های(ترانه های محلی) سیوندی احتیاج دارد در صورت دسترسی محبت خویش را از ما دریغ مدارید تا با نام خودتان در وبلاگ بیاوریم.